كي گفته صانعي توهين كرده؟!!! (اتهام يا حكايت؟)
اين روزها بعضي از حاميان "آقاي موسوي" و به تبع اون "آقاي صانعي" ادعا ميكنند كه آقاي صانعي در اون "جلسه ي معروف" توهيني به احمدي نژاد نكردند و حاميان احمدي نژاد دارن بهره برداري سياسي ميكنن.
اما بياييد به دور از تعصبات سياسي و با منطق بررسي كنيم.......
اول از همه ميريم سر مهمترين موضوع، آيا اين گفته ي ايشون اتهام بوده يا نه؟
ايشون در ابتدا حكايتي ذكر ميكنن و به ادعاي حاميان، ايشون در انتها كه ميگن حرومزاده اين برميگرده به حكايت اول و توهيني به احمدي نژاد نبوده....
اما كساني كه فيلم رو بدون تعصب ديده باشند متوجه ميشن كه به وضوح منظور ايشون برميگرده به احمدي نژاد، رئيس جمهور منتخب ملت ايران و تنفيذ شده به دست ولي فقيه زمان، نائب عام امام زمان.
اصلا چي ميشه كه بعد از ذكر قسم خوردن احمدي نژاد در مجلس و قسم شكني (به زعم ايشون) ناگاه ميگن "خب از حرومزادگيشه" .
در اون حكايت موضع منفي حكايت كسيه كه ميگه اون نفري كه دروغ ميگه حرومزاده است. و كساني كه در جلسه هستند به اين استدلال غير منطقي (حرومزادگي) ميخندند (در ابتداي سخنراني).
حالا چي ميشه كه ايشون خودش مياد (در پايان جلسه) ميگه "از حرومزادگيشه كه دروغ ميگه" يعني ايشون خودشون رو در موضع خنده ي حضار ميذارن؟ يا اينكه خنده ي حضار بر ميگرده به اتهام حرومزادگي به احمدي نژاد؟
شايد الان كه جو سياسي شده قضاوت براي ما سخت باشه اما كساني كه در جلسه بودن كه درست قضاوت كردن. چي ميشه كه در پايان بعد از لفظ حرومزاده دوباره ميخندند؟ جز اينكه اين طور برداشت ميكنن كه احمدي نژاد حرومزاده است كه دروغ ميگه؟
و اما نكاتي ديگر از سخنان ايشون:
آقاي صانعي ........
__ چه شد كه شما احمدي نژاد رو دروغ گو در برابر قسمش ميدونيد(كه بايد بررسي بشه) و اتهام ميزنيد اما در برابر خاتمي كه اونهم قسم خورده بود كه به قانون اساسي ملزم باشه و قسم شكست سكوت ميكنيد؟
مگر همين خاتمي نبود كه لايحه داد به مجلس كه اختيارات رئيس جمهور رو بالا ببريد، و قصد اشغال مناصب رهبر رو داشت، حتي گفت اختيار بديد كه رهبر رو به زندان محكوم كنم (مراجعه كنيد به لوايح دوقلو)؟ اين طبق كدوم اصل قانون اساسي بود؟
و يا مگر خاتمي نبود كه بر خلاف قانون ، بدون اطلاع مجلس اون توافقنامه ي كذايي (تعليق) رو امضا كرد؟ چه شد كه اونجا سكوت كرديد و اينجا به ناگاه اينچنين برآشفته ميشيد؟
اين رفتار شما اين شبهه رو به ذهن انسان القا ميكنه كه شما در اظهار نظر هاتون مصالح جناح سياسي خاصي رو مد نظر داريد و بنا به نظر خودتون(كه در ادامه ميارم) خالد در جهنم هستيد!!!
__ شما ميگيد اين غير منطقيه كه حرف 60 ميليون رو كنار بذاريم و به حرف يك نفر عمل كنيم. يا 50 ميليون كنار و 20 ميليون رو قبول كنيم.
سوال من اينه كه كي چنين كاري كرده؟ راي گيري شده و كسي منتخب شده. آيا بايد نفر ديگري رو انتخاب كرد؟ و شما كه داريد خودتون بر خلاف نظر خودتون عمل ميكنيد!!!
و اصلا جدا از اينها........ كدوم 60 ميليون؟ و كدوم 50 ميليون؟ نكنه شما فكر كرديد كه 70 ميليون راي دادند، بله؟
__ در جايي خودتون رو از شراكت در گناه مراجع بري ميدونيد (اينكه فتواي اشتباه ميدن، البته به نظر شما).
اين هم اتهامي به مراجع شيعه........ شما كه نظرتون اين بود كه اتهام به بزرگان شيعه ، شيعه رو از بين ميبره.... چه شد كه خودتون دست به آبرو ريزي از علما ميزنيد؟ چرا داريد شيعه رو نابود ميكنيد؟!!!
__ در جاي ديگر گفتيد، اينكه يك جريان رو بكشي و به جرياني احترام بذاري اين جزاش جهنمه.....
من از شما سوال دارم ....... پس حق و باطل چي ميشن؟ ما نبايد با جريان باطل مخالفت كنيم؟
__ و در جايي ديگر جملات قشنگي ذكر ميكنيد كه واقعا جاي تفكر داره:
"مردم مهم اند، همش مردمند، هيچي غير مردم نيست. ما آخوندها رو مردم اداره كردن. چطور شد با مردم درگيريم؟ آخوندي كه با مردم درگيري ميكنه بي انصافي ميكنه كيفرش رو ميبينه."
و من باز برام سوال پيش اومده:
همه چيز مردمند، بله؟ شما نبايد خلاف نظر مردم نظر بديد، بله؟ چون مردم پول شما رو تامين ميكنن بايد مطابق نظر اونها عمل كنيد؟
اين بينش شما كه "همه چيز مردمند" بر آمده از نگرش هاي "سكولار" است. ملاك مشروعيت كه مردم نيستند..... شما بايد طبق فرمان خدا حكم بديد نه نظر مردم....... نه اينكه بخاطر درگير نشدن با مردم و خوشايند مردم!!! ........ فتاواي شما هم همين گونه اند؟ از نظر شما كيفر درگيري يك آخوند با مردم چيه؟ كم شدن تعداد مقلدين؟ آيا وظيفه ي شما نيست كه طبق حكم خدا حكم بديد؟ (هرچند شما اصلا به عنوان مرجع تاييد نشده ايد اما برخلاف ديگر علما كه در حالي كه تاييد شده اند براي حفظ اتحاد رساله نميدن، شما بدون تاييد هم رساله منتشر ميكنيد.......)
گيرم كه گفته ي شما درست باشه...... چرا خودتون داريد حرف خودتون رو نقض ميكنيد؟
داريد خلاف نظر مردم عمل ميكنيد....... مردم راي دادند....... و اگر منظورتون اون عده اي هستند كه به خيابونها اومدند محض اطلاعتون عرض ميكنم كه اونها همه ي مردم نيستند و خواست مردم وسط خيابون معلوم نميشه ، در دنياي امروز زور خواست مردم رو مشخص نميكنه بلكه ما ميريم خيلي منطقي و آروم رايمون رو تو صندوق مي اندازيم..........
__ در جايي هم شما فرموديد: " تشيع با اين از بين ميره كه بگه آخونداش دزدند"
حالا به نظر شما اگر آخوندي دزدي كرد نبايد گفت؟ چون تشيع از بين ميره؟ يا اينكه بهتره بگيم تا اين بين آخوندها ريشه نگيره؟ بهتر نيست كه دزد ها رو خودمون(شيعه ها) مشخص كنيم تا به بي گناه ها اتهامي وارد نباشه؟
و در پايان اينكه، گفته هاي شما پر از تناقض است........
به نظر من شما در حال سقوطيد (بنا به فرمايش رهبر) و حالا كه دستتون به هيچ جا نميرسه به فحاشي و توهين رو آورديد........
"خدا را شكر كه دشمنان ما را احمق قرار داد"
در اين راه توهين هست، اتهام هست، سختي هست .....